سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فیلم مورچه ای!!

یکشنبه 86 اردیبهشت 23 ساعت 11:37 عصر

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو علی بکل شی قدیر


با خیال راحت داشتم تلویزیون میدیدم،ساعت11-10 شب بود تقریبا همه خواب بودن و منم چراغها را خاموش کرده بودم،به قول مادرم سینما درست کرده بودم،درست نقطه حساس فیلم بود که یهو دستم داغ شد،توی نور تلویزیون نگاه کردم دیدم بله جناب مورچه خان رو دست من بدبخت در حال قدم زدن هستنو هر چند قدم یه بار یه گاز خیلی کوچیک ولی واقعا سوزناک از دست من میگیرن.آروم از رو دستم گذاشتمش زمین و ادامه فیلمو نگاه میکردم.اما نخیر انگار قرار نبود که این مورچه ها دست از سر ما بردارن،کلافه شدم ،برق اتاقو روشن کردم و از خیر دیدن فیلم گذشتم،دیدم درست تو مسیر حرکت مورچه ها نشسته بودم.تعجب کردم،بابا نصف شبه،شماها انگار شب و روزم نمیفهمین،مورچه هم بودن مورچه های قدیم...!!
با یه دست سرمو میخاروندمو یه دستم زیر چونم بود که حالا با اینا چی کار کنم،گفتم شاید نصف شبیه زیاد جالب نباشه که بیچاره ها رو آواره کنم.پس تصمیم گرفتم که یه قلم و کاغذ و یه کاسه پفک بیارمو بشینم فیلم مورچه ای ببینم!!!هم یه مطلب واسه وبلاگم نوشتم، هم یه فیلم جدید دیدم!!
میدونی خیلی از مورچه ها خوشم اومد،آخه خیلی متحد و منظم راه میرفتن.اونقدر مرتب جا تو جاپای همدیگه میذاشتن و گاها خورده های پفک رو به قول خودمون دست به دست میکردن تا به مقصد برسونن.با خودم گفتم چه جامعه ای،باورت میشه اگه دنیای ماهاهم اینجوری بود دیگه غمی نبود؟؟ اصلا کجا نفاق و دو دستگی پیدا میشد؟کجا کسی میتونست بگه فقیر و غنی؟خوش به حال مورچه ها حتی آذوقه های زمستونیشونم که با هزار سختی جمع میکنن با هم تقسیم میکنن.کسی نمیگه من و تو، مورچه ها میگن ما.
از راه رفتن گفتم یاد قصه حضرت علی (ع)افتادم، که هر وقت آقا با سلمان و ابوذر از تو کوچه رد میشدن فقط ردپای یه نفر توی کوچه باقی میموند و اون دو تا یار با صفای آقاامیر المؤمنین(ع) درست پا تو جای پای ولی زمان خودشون میذاشتن و راه میرفتن!!یاد گرفتی؟اینو میگن پیروی محض از ولایت.فهمیدی میخوام چی بگم؟میخوام بگم گاهی اوقات بعضی از ماها ادعای درک و فهم و بزرگی داریم،اما اندازه همون مورچه های کوچیک معنی اتحاد و انسجامو نمیفهمیم.یعنی عقل ماها نباید اندازه اون مورچه هم قد بده که اگه یه نفر داره جلوتر از ما راه میره و بیشتر از ماها راهو از چاه تشخیص میده ما هم باید درست دنبال اون بریم والا سقوط میکنیم.
به نظر من جامعه امروز ما مثل یه پل معلق وسط یه دره میمونه که اگه یه لحظه غفلت کنی افتادی؟!اینجاست که باید یه جورائی اون غروره رو کنار بذاری و از مورچه های کوچولو راه رفتن و یاد بگیری.پس لازمه که یه راهنمای خوب برا این مسیر انتخاب کنی ،یه کسی که بهتر از خودت راهو بلد باشه و بتونی با خیال راحت دست اتحاد بهش بدی تا خدای نکرده اگه یه جائی کم آوردی تنهات نذاره و محکم دستتو بگیره.
گفتن امسال سال اتحاد و انسجام اسلامیه،شاید اول که از آقا این حرفو شنیدیم به خودمون گفتیم برا دفاع از انرژی هسته اییه،اما حالا که یکی دو ماهی از سال گذشته حتما بیشتر فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که توی این چند صباح عمرمون شاید زیاد حواسمون به دوروبرمون نبوده و بیشتر گرم کار خودمون بودیم.اما حالا...
بیا تا توی این سال جدید بیشتر و بیشتر دست دوستی و اتحاد و عشق به ولایت به هم بدیم.یعنی من و تو اندازه مورچه های خونه ما هم نیستیم که بتونیم پا تو جاپای هم و متحد حرکت کنیم.نمیدونم نظرت چیه؟اما همین قدر میدونم که من یکی دارم سعی میکنم از نفر جلوئی ام عقب نمونم و درست راه برم،چون میدونی که حتی اگه صراط مستقیم هم جلوت باشه اما رونده خوبی نباشی بازهم چندان فرقی با کسی که راهو گم کرده و زده جاده خاکی نداری؟...
به هر حال اگه میخوای از قافله جا نمونی بسم الله. راستی تا یادم نرفته بگم زیر پاتو دقیق نگاه کن چون جای پاهای زیادی هست!!اگه جای پای آقامونو پیدا کنی هنر کردی!!
همین!!برا مسافر دعا کن!!


نوشته شده توسط : مسافر

نظرات دیگران [ نظر]


به کجا می روی !

شنبه 85 دی 23 ساعت 1:53 صبح

به کجا می روی !
صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو
یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو 
ای کبوتر به کجا ! ‏صبر بکن 
تا آسمان پای پرت گیر شود بعد برو
ای کسی که می بینی وبلاگم را 
ای بلاگری که اومدی و فهمیدی تازه کارم ؟  می دونم خندت گرفته    ببخشید از حالت شعر خارج شد حالا ادامشو  بخون 
از کجا معلوم که خندیدی شایدم گریه کردی
تو اگر گریه کنی بغض من می شکند 
خنده کن گریه به زنجیر شود بعد برو
یک نفر حسرت لبخند تو را می بارد 
خنده کن عشق نمک گیر شود بعد برو
خواب دیدی شبی از راه سوارت
آمد                  
صبر کن خواب تو تعبیر شود بعد برو
حال که عزم رفتن داری  جلوتو نمی گیرم  برو خدا یارو نگهدارت باشد    
  

  فقط فکر کن با یه کلیک تا آسمون رسیدی درست مثل یک رؤیا           برا مسافر دعا کن  

                                        شادی روح شهید حاج حسین خرازی صلوات

             


نوشته شده توسط : مسافر

نظرات دیگران [ نظر]