• وبلاگ : مثل يك رؤيا
  • يادداشت : زندگي اعتباري!!!
  • نظرات : 8 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خدايا

    تو را سپاسي شايسته تو

    بر آن نعمتهايي که شايسته اش نبودم و ارزانيم داشتي

    هر زمان که بر تقصير خويش همي افزايم

    تو به بخشش خويش همي افزايي

    گويي تقصيرات من مستوجب زيادتي بخشش توست...

    سلام

    متن خيلي جالبي بود

    آدم رو حسابي به فکر مينداخت

    اگه زندگيمون اعتباري بود با شناختي که از خودمون دارم تيک تاک آخر زمان و پايان شارژ هيچ تلنگري برامون نبود بلکه با بي خيالي تمام به فکر شارژ بوديم ....

    تازه اگه ما اهل تلنگر بوديم چه تلنگري بالاتر از اونکه هر لحظه احتمال رفتنمون هست

    ولي باز هم بي خيال بي خياليم ..........

    خدايا .................

    سلام روزه هاتون قبول به ما هم سري بزن
    ماه رمضان شدمي وميخانه برافتاد
    عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
    افطار به مي کرد برم پير خرابات
    گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
    با باده وضو گير که در مذهب رندان
    در حضرت حق اين عملت بارور افتاد
    امام خميني (ره)


    موفق باشيد
    التماس دعا
    يا علي (ع)

    با سلام.اميدوارم حالتان خوب باشد .وبلاگ خوب وجالبي داريد .معلوم است که در جهت ارتقا آن زحمت زيادي مي کشيد.خيلي خوشحال مي شم کسي مثل شما در وبلاگم نظر بدهد.

    باسلام به شما تبريک عرض مي کنم وبلاگ زيبايي داريد به ما هم سري بزنيد در صورت تمايل براي تبادل لينک آماده ايم.
    منتظريم

    ....به کرم سبز بينديش !
    بيش تر زندگاني اش را روي زمين مي گذراند
    به پرندگان حسد مي ورزد
    از سرنوشتش خشمگين است
    و از شکل خويش ناخشنود است
    مي انديشد: « من منفورترين موجوداتم»
    زشت- کريه و محکوم به خزيدن بر روي زمين
    اما يک روز مادر طبيعت از کرم مي خواهد پيله اي بتند.
    کرم يکه مي خورد.
    پيش از اين هرگز پيله اي نساخته.
    گمان مي کند بايد گور خود را بسازد
    گمان مي کند زمان مرگش فرا رسيده است.
    هر چند از زندگي خود تا آن لحظه ناخشنود است:
    به خدا شکوه مي برد
    « خدايا- درست زماني که به همه چيز عادت کرده ام از من مي گيري»
    آن گاه خود را نوميدانه در پيله حبس مي کند و منتظر پايان مي ماند
    مدتي مي گذرد
    در مي يابد که به پروانه اي زيبا تبديل شده
    مي تواند به آسمان پرواز کند
    و بسيار تحسينش کنند
    حال از معناي زندگي و از برنامه هاي خدا شگفت زده شده است !

    سلام

    نظرتون رو توي كرشمه ديديم ، ممنونيم كه سر زديد ...

    اما لياقت اون حرفا رو نداشتيم ...

    يوسف آهسته بگوييد نميرد يعقوب ...

    هماره برقرار ...

    + داداشي 

    سلام
    راستش همين الان از مهموني برگشتيم گفتم يه چرخي توي نت بزنيم كه خوابمون نبره و نماز صبح ...
    1- بازم مثل دفعات قبل قشنگ بود و دلچسب و البته طولاني... .
    2- مناسب هست كه بيشتر از اين به آيين نگارش فارسي دقت كني. حداقل يه سري نكات اوليه را... .
    3- اس ام اس كه زدم، شروع كردم به نوشتن نظر،‍ همين شماره سه را شروع نكرده بودم كه جوابت اومد و كلي خنديدم... .
    4- بقيه اش را هم دعا كن بيام خونه بهت مي گم خدا نگهدار